خاطره ای از شیخ رجبعلی خیاط
خاطره ای از شیخ رجبعلی خیاط
آقای سید قاسم شجاعی از مبلغین توانا و موفق مجالس مذهبی در خاطرات خود آوده است:
من از نوجوانی به سخنرانی و روضه خوانی در محافل دینی و مذهبی اشتغال داشتم و لحن و سخن گرم من موجب شده بود که به مجالس زیادی دعوت شوم. از جمله روزهای هفتم ماه به منزل جناب مرحوم آقاشیخ رجبعلی خیاط نرسیده به بازارچه، بعد از کوچه سیاهها می رفتم. از پله ها بالا می رفتیم و در منزل ایشان برای خانم ها روضه می خواندیم. اتاق جناب شیخ هم طبقه پائین آن قرار داشت.
روزی بعد از اتمام منبر به طبقه پائین آمدم و برای اولین بار با جناب شیخ برخورد کردم، کلاههائی دستش بود و گویا عازم بازار بود، سلام کردم، یک نگاه به صورت من کرد و فرمود: پسر پیغمبر و نوکر امام حسین (ع) نمازش تا الآن نمی ماند!!
(در آن هنگام من سیزده ساله بودم) گفتم: چشم، در حالتی که دو ساعت به غروب مانده بود و آن روز مهمان بودم و تا آن ساعت نمازم را نخوانده بودم. امّا آن مرد الهی به محض اینکه به صورتم نگاه کرد این حالت را در من دیده و گوشزد فرمود.[1] و این یادآور سخن امام صادق (ع) است که فرمود
: فضل الوقت الاوّل علی الآخر کفضل الآخرة علی الدّنیا؛[2[
برتری نماز اول وقت بر آخر وقت، همانند برتری آخرت بر دنیاست. / حوزه نت
.............
پی نوشت ها
[1] کیمیاى محبت، ص 225.
[2] ثواب الاعمال، ص 36.
- ۹۸/۰۵/۱۰