بهمنیار شدن شاگرد آهنگری
بهمنیار شدن شاگرد آهنگری
ابن سینا در بازار همدان می رفت.دید که یک بچه سیزده ساله،پابرهنه و ژنده پوش وارد مغازه آهنگری شد که کوره اش را روشن کرده بود.به آهنگر گفت:استادم گفته است که یک گُل آتش به من بده که من کوره را روشن کنم.گفت:باید استاد تو یک خاک انداز یا ظرف به تو می داد،تا من آتش را در داخل آن قرار می دادم.یک دفعه دید این بچه خاکسترهای سرد را از کنار کوره آهنگر برداشت،گفت:حالا این آتش را روی این خاکستر بگذار تا ببرم.
ابن سینا به دنبال بچه تا به درب مغازه استادش رفت،گفت:این پسر شما است ؟ گفت:نه،شاگرد من است.گفت:پدرش کیست ؟ گفت:یک ژنده پوشی از یک خانواده فقیر،گمنام و تهیدست است.گفت:اجازه بده که این پسر مرا تا منزلشان راهنمایی کند
به درب خانه آنها رفت،به پدر او گفت:حیف است که این بچه شاگرد آهنگرباشد.این را نزد من بگذار که درس بخواند.گفت:من خرجی ندارم که بدهم.گفت:
من خرجش را می دهم.بعد از ده سال،این بچه ژنده پوش گمنام،تبدیل به یک فیلسوف عظیم و مشهور جهانی صاحب کتاب «التحصیل»به نام«بهمنیار»شد.
یکی از منابع دانش صدرالمتألهین همین کتاب«التحصیل»است.با پیگیری دروس فلسفه و حکمت در دانشگاههای آمریکا و کانادا مشخص می شود که از جمله مسایلی که در حکمت اسلامی محور درس است،ریشه در افکار بهمنیار دارد.
این استعداد انسان است.جوان ها و نوجوان ها،اگر با عنصر مقدسی مثل مدرسه،حوزه،دانشگاه،مشاهد مشرفه،ارتباط صحیح داشته باشند، مانند این ها استعدادهایشان شکوفا می شود./ برگرفته از:مجمع جهانی شیعه شناسی
- ۹۷/۰۱/۱۹