بیا تا مونس هم، یار هم، غمخوار هم باشیم
گوهرناب
اشعار ملا محسن فیض
این محدث و مجتهد نامدار جهان تشیع، افزون بر تبحر در علوم مختلف اسلامی، در سرودن اشعار مختلف به زبان فارسی و عربی توانایی کامل داشت، و این فن را فرع بر علوم و دانستنی های دیگر خود شمرده و به تبعیت از اساتید خود ملاصدرا، میرداماد و شیخ بهایی که نیکو شعر می سرودند رباعیات، غزلیات، قصاید و مثنوی هایی دارد که در چند کتاب و رساله گرد آورده شده است.
در اینجا به یکی از اشعار معروف و دلنشین فیض اشاره می کنیم:
بیا تا مونس هم، یار هم، غمخوار هم باشیم
انیس جان غم فرسوده بیمار هم باشیم
شب آید شمع هم گردیم و بهر یکدگر سوزیم
شود چون روز دست و پای هم در کار هم باشیم
دوای هم، شفای هم، برای هم، فدای هم
دل هم، جان هم، جانان هم، دلدار هم باشیم....
به هم یکتن شویم و یک دل و یک رنگ و یک پیشه
سری در کار هم آریم و دوش بار هم باشیم
جدایی را نباشد زهره ای تا در میان آید
به هم آریم سر، برگرد هم، پرکار هم باشیم
شویم از نغمه سازی عندلیبی غم سرای هم
به رنگ و بوی یکدیگر شده گلزار هم باشیم
به جعیت پناه آریم از باد پریشانی
اگر غفلت کند آهنگ ما هشیار هم باشیم
برای دیده بانی خواب را بر یکدیگر بندیم
ز بهر پاسبانی دیده بیدار هم باشیم
جمال یکدیگر گردیم و عیب یکدیگر پوشیم
قبا و جبه و پیراهن و دستار هم باشیم
غم هم، شادی هم، دین هم، دنیای هم گردیم
بلای یکدیگر را چاره و ناچار هم باشیم
غم هم، شادی هم، دین هم، دنیای هم گردیم
بلای یکدیگر را چاره و ناچار هم باشیم
بلاگردان هم گردیده گرد یکدیگر گردیم
شده قربان هم از جان و نیت دار هم باشیم
یکی گردیم در گفتار و در کردار و در رفتار
زبان و دست و پا یک کرده خدمتکار هم باشیم
نمی بینم به جز تو همدمی ای (فیض) در عالم
بیا دمساز هم گنجینه اسرار هم باشیم
پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ منبع : پاک نیا، عبدالکریم؛ خاطرات ماندگار از خوبان روزگار، ص: 100
- ۹۶/۱۲/۱۳